شکست خوردن به همان اندازه که آزاردهنده است، میتواند بخش ضروری زندگی باشد زیرا در برخی مواقع، موفق شدن را به همراه دارد. با خواندن زندگینامه افراد موفق که زندگی سختی داشتند، بیشتر میتوان این موضوع را درک کرد.
به خاطر داشته باشید که ما انسانها فقط برای زنده ماندن ساخته نشدهایم؛ ما به این دنیا آمدهایم تا رشد کنیم، دانش خود را گسترش دهیم، تکنولوژی را پیشرفت دهیم و کیفیت زندگی خود را به میزان قابل توجهی بهبود بخشیم.
| نام افراد موفق سختیکشیده | دستاوردها |
| آبراهام لینکن | شانزدهمین رئیس جمهور آمریکا |
| آلبرت انیشتین | فیزیکدان نظری و بنیانگذار نظریه نسبیت |
| چارلز داروین | زیستشناس و بنیانگذار نظریه تکامل بر اساس انتخاب طبیعی |
| مدونا | خواننده، بازیگر و کارآفرین آمریکایی |
| چارلی چاپلین | بازیگر، کارگردان و کمدین مشهور |
| کریس گاردنر | کارآفرین و نویسنده |
| مرلین مونرو | بازیگر و خواننده آمریکایی |
| کلنل هارلند سندرز | بنیانگذار رستورانهای زنجیرهای KFC |
| کورتیس جیمز | رپر، بازیگر و کارآفرین آمریکایی |
| دکتر زوس | داستاننویس کودکان |
| الیزابت آردن | بنیانگذار برند لوازم آرایشی و بهداشتی الیزابت آردن |
| توماس ادیسون | مخترع و کارآفرین و معروف به مخترع لامپ رشتهای |
| مارک زاکربرگ | برنامهنویس و کارآفرین، بنیانگذار فیسبوک |
| هنری فورد | بنیانگذار شرکت خودروسازی فورد و پیشگاه تولید انبوه خودرو |
| جیمز دایسون | مهندس و طراح صنعتی، بنیانگذار شرکت Dyson |
| جی. کی. رولینگ | نویسنده بریتانیایی |
| استیوز جابز | کارآفرین و بنیانگذار شرکت اپل |
| ایوب پایداری | بنیانگذار شرکت میهن |
| علی دایی | فوتبالیست (آقای گل جهان)، مربی و کارآفرین |
| فاطمه مقیمی | اولین زن دارای گواهینامه پایه یک در ایران |
| مرتضی سلطانی | بنیانگذار برند زر ماکارون |
| سید عباس موسوی رهپیما | بنیانگذار برند فومن شیمی |
| بابک بختیاری | بنیانگذار برند آیسپک |
داستان شکست های افراد موفق
To be successful, you need to fail 16% of the time.
برای موفقیت، باید ۱۶٪ از زمان خود را با شکست مواجه شوید. Big Think
شاید دانستن این موضوع برایتان جالب باشد که در واقع موفقترین و مشهورترین افراد دنیا، بیشترین شکستها را در زندگی متحمل شدهاند. آنها بارها و بارها شکست خوردند اما دوباره بلند شدند و به راه خود ادامه دادند؛ این دقیقا همان چیزی است که برای موفقیت لازم است. در این قسمت، چند شکست در زندگی افراد موفق را بررسی میکنیم:
وبینار ماشین پولسازی دلاری
اگر دنبال «کسب درآمد دلاری» هستی و نمیدونی از کجا شروع کنی این وبینار رایگان مختص تویه
تاریخ وبینار: جمعه ۱۴ آذر ساعت ۱۲ ظهر
تا برگزاری وبینار!
1_ آبراهام لینکلن
آبراهام لینکلن شانزدهمین رئیس جمهور آمریکا بود. او مدافع حقوق برابر بود و اعلامیه آزادی بردگان را در آمریکا صادر کرد. داستان شهرت لینکلن از ابتدا موفقیتآمیز نبود؛ او بارها شکست خورد تا توانست بالاترین مقام را در این کشور به دست آورد.
او در ۲۳ سالگی شغلش را از دست داد، در همان زمان در قانونگذاری ایالتی شکست خورد، در ۲۶ سالگی عشق زندگیاش، آن راتلج درگذشت، در ۲۹ سالگی ریاست مجلس نمایندگان ایلینوی را از دست داد، در ۳۹ سالگی نتوانست به کمیسر اداره کل زمین در دی سی تبدیل شود و در ۴۹ سالگی در تلاش برای تبدیل شدن به سناتور ایالات متحده شکست خورد.
او با وجود تمام شکستهای شخصی، تجاری و سیاسی باز هم تسلیم نشد تا اینکه در سن ۳۷ سالگی به مجلس نمایندگان ایالات متحده انتخاب شد و در آنجا لایحهای را برای لغو قانون بردهداری به تصویب رساند. او سرانجام در ۵۲ سالگی توانست به مقام ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا دست پیدا کند. لینکلن یکی از مشهورترین شکستخوردههای تاریخ آمریکاست و هماکنون چهره او روی اسکناس ۵ دلاری آمریکا دیده میشود.
- بیشتر بخوانید: موفقیت چیست؟
- بیشتر بخوانید: چگونه به موفقیت برسیم؟
- بیشتر بخوانید: برای موفقیت باید چیکار کرد؟
2_ آلبرت انیشتین
حتی مردی که همه ما او را بهعنوان یکی از باهوشترین افراد روی زمین میشناسیم نیز روزی در زندگیاش شکست خورده است. اولین شکست انیشتین در کودکی بود؛ او تا ۴ سالگی صحبت نمیکرد.
او همچنین در ۱۶ سالگی در آزمون ورود به مدرسه پلی تکنیک فدرال سوئیس واقع در زوریخ شکست خورد. اگرچه از دانشگاه فارغالتحصیل شد اما در طول تحصیلش عملکرد بسیار ضعیفی داشت و تقریبا ترک تحصیل کرد. انیشتین چنان وضعیت وخیمی داشت که پدرش او را یک فرد شکستخورده میدانست و این، انیشتین جوان را بسیار ناراحت کرده بود.
انیشتین پس از فارغالتحصیلی سرگردان بود و نمیدانست باید با زندگی خود چه کند. او مدتی بهعنوان فروشنده بیمه مشغول به کار شد و ۲ سال بعد بهعنوان دستیار بازرس در اداره ثبت اختراعات استخدام شد.
همانطور که میبینید، اینها تجارب همان فردی است که کارهای پیشگامانهای در علم فیزیک و ریاضیات انجام داده است. او نظریه نسبیت و نظریه کوانتومی را توسعه داد و به ما کمک کرد تا درک عمیقتری در مورد نحوه عملکرد جهان پیدا کنیم. آلبرت انیشتین در سال ۱۹۲۱ یعنی در ۴۲ سالگی به دلیل دستاوردهایش در فیزیک، برنده جایزه نوبل شد.
انیشتین در بین افراد موفقی که زندگی سختی داشتند، جزء معروفترینهاست؛ برای همین شاید بخواهید درباره زندگی او بیشتر بدانید. ما در مقاله زندگینامه آلبرت انیشتین، درباره او بیشتر صحبت میکنیم.
3_ چارلز داروین
زندگی چارلز داروین بهقدری به هم ریخته بود که پدرش او را یک پسر شکستخورده و بیکار میدانست. به دلیل علاقهاش به طبیعت در ۱۸ سالگی از تحصیلات دانشگاهی در رشته پزشکی انصراف داد. او دوباره در ۲۲ سالگی در دانشگاه ثبتنام کرد اما این بارم هم نتوانست ادامه تحصیل بدهد؛ بنابراین برای بار دوم دانشگاه را رها کرد و پدرش بیش از پیش از او ناامید شد.
سرانجام همه چیز برای داروین اینطور باقی نماند؛ امروزه او یکی از تاثیرگذارترین افراد عصر ماست. تئوریهای او در مورد انتخاب طبیعی و تکامل، تاثیر عمدهای بر درک ما از گونههای مختلف، زندگی روی زمین و پیشرفت موجودات بیولوژیکی داشته است.
- بیشتر بخوانید: فرمول موفقیت
- بیشتر بخوانید: انواع موفقیت
- بیشتر بخوانید: پولدار شدن
4_ مدونا
مدونا، ملکه پاپ آمریکایی مادرش را در ۵ سالگی بر اثر سرطان سینه از دست داد و این اتفاق تاثیر زیادی بر زندگی او گذاشت. او تحصیلاتش را رها کرد و با ۳۵ دلار به نیویورک رفت تا رویای خود را به واقعیت تبدیل کند و یک رقاص حرفهای شود. در آنجا برای به دست آوردن هزینههای زندگی مشغول به کار شد اما به دلیل بدرفتاری در محل کار اخراج شد.
سپس مجبور شد به دنبال کار دیگری بگردد. او مدتی در گروههای رقص مدرن فعالیت داشت؛ در همان زمان یک شب هنگامی که بعد از تمرین به خانه بازمیگشت دو مرد با چاقو به او تجاوز کردند.
مدونا با وجود تمام چالشهای پیش رو به جای تسلیم شدن به حرکتش ادامه داد. او قطعات مختلفی خواند و در گروههای متفاوتی اجرا کرد تا اینکه توجه سیمور استین را به خود جلب کرد. سرانجام در سن ۲۴ سالگی اولین تک آهنگ خود را منتشر کرد که موفقیت بزرگی برایش به همراه داشت. پس از آن، اولین آلبوم خود به نام مدونا را منتشر کرد و از آن زمان به بعد به یکی از مشهورترین خوانندگان در دنیا تبدیل شد و بر بسیاری از خوانندگان و رقاصان تاثیر گذاشت.
5_ چارلی چاپلین
چارلی چاپلین کودکی سختی داشت و با فقر همراه بود. پدر و مادرش هر دو بازیگر بودند اما خیلی زود از یکدیگر جدا شدند؛ پدر چارلی آنها را در ۲ سالگی رها کرد و مادرش را با مشکلات مالی زیادی تنها گذاشت. آنها بهقدری با فقر درگیر بودند که چارلی مجبور شد در ۷ سالگی به اردوی کار برود. در ۹ سالگی مادرش در آسایشگاه روانی بستری شد و چارلی دوباره مجبور شد به اردوی کار برگردد. سرانجام چارلی ۱۱ سال داشت که پدرش به علت سیروز کبدی ناشی از اعتیاد به الکل درگذشت.
در تمام این مدت، چارلی به روی صحنه میرفت و همزمان استعدادهای کمدی و مهارتهای رقصش را تقویت میکرد. در نهایت او راه خود را به هالیوود پیدا کرد اما آنجا هم شکست بزرگی را تجربه کرد و مورد طرد قرار گرفت. سرانجام توانست به بزرگترین و معروفترین بازیگر سینما در فیلمهای صامت تبدیل شود.
- بیشتر بخوانید: موفقیت شغلی
6_ کریس گاردنر
کریس گاردنر کارآفرین آمریکایی است که داستان زندگیاش در یکی از الهامبخشترین فیلمهای تاریخ معاصر به نام در جستجوی خوشبختی با بازی ویل اسمیت آورده شده است. گاردنر کودکی سختی داشت؛ پدرش حضور نداشت و مادر و خواهر و برادرش دائم توسط ناپدریاش مورد آزار و اذیت قرار میگرفتند.
زمانی که ۲۳ سال داشت با شری دایسون ازدواج کرد اما با زن دیگری وارد رابطه شد و با باردار شد او، تصمیم گرفت همسر اولش را ترک کند. در سال ۱۹۸۱ پسرش کریستوفر به دنیا آمد و کریس بهعنوان دستیار آزمایشگاه تحقیقاتی کار میکرد اما از پس هزینههای زندگی برنمیآمد. این تجربه باعث شد تا کریس تصمیم بگیرد و به یک فروشنده تجهیزات پزشکی تبدیل شود.
گاردنر متعهد شده بود تا زندگی بهتر و بدون آشفتگی داشته باشد. او با یک راننده آشنا شد که او را برای تبدیل شدن به یک دلال سهام راهنمایی کرد اما این تجربه منجر به اخراج شدن، بیخانمانی، افتادن به زندان و در نهایت طلاق او شد. زندگی او بهقدری سخت شده بود که مدت زیادی را در دستشویی عمومی زندگی میکرد. با این حال، این تجارب مانع از تسلیم شدنش نشد. اکنون او یکی از بزرگترین کارآفرینان جهان است و در سال ۲۰۰۰ شرکت گاردنر ریچ را تاسیس کرد.
- بیشتر بخوانید: زندگینامه پروفسور سمیعی
- بیشتر بخوانید: پادکست موفقیت
- بیشتر بخوانید: آیا درس خواندن تنها راه موفقیت است
7_ مرلین مونرو
مرلین مونرو هنرپیشه و مدل آمریکایی که هرگز پدر بیولوژیک خود را نشناخت و خواهر و برادری داشت که تا ۱۲ سالگی از آنها بیخبر بود. او ۸ سال داشت که مادرش به اسکیزوفرنی مبتلا شد و تا آخر عمر در بیمارستان روانی ماند. مرلین تا مدتها در یتیمخانه زندگی میکرد و پس از آن برای پیدا کردن یک خانواده به خانههای سرپرستی مختلف منتقل میشد اما در این مدت بارها مورد آزار جنسی قرار گرفت و این اتفاق باعث گوشهگیری و لکنت او شد.
پس از مدتی، دوست مادرش سرپرست قانونی او شد اما مرلین توسط شوهر او نیز مورد آزار و اذیت قرار گرفت و دوباره سرپرستش را عوض کردند. او در ۱۶ سالگی ترک تحصیل کرد و با پسر یکی از همسایههایشان ازدواج کرد.
در ۲۰ سالگی در حالی که به مدت ۶ ماه دورههای مختلف رقص، بازیگری و آواز را گذرانده بود، قراردادی با آژانس بازیگری امضا کرد اما با تمام شدن قرارداد، دیگر آن را تمدید نکردند. دوباره در ۲۲ سالگی با مجموعه دیگری قرارداد بست و در فیلمی بازی کرد اما باز هم قرارداد او تمدید نشد. از آنجایی که او روحیه تسلیم نشدنی داشت، برای بار سوم با آژانس دیگری قرارداد امضا کرد.
سرانجام فیلمهایی که مونرو در آنها بازی کرده بود مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و آن فیلمها بیش از ۲۰۰ میلیون دلار فروش رفتند و مرلین در ۲۴ سالگی توانست به موفقیت بزرگی برسد.
8_ کلنل هارلند سندرز
کلنل سندرز بنیانگذار مرغ سوخاری کنتاکی (KFC) است که نه تنها به خاطر دستور پخت مرغ بلکه به دلیل شکستهای متعددش در زندگی و تجارت نیز معروف است. او در ۵ سالگی پدرش را از دست داد و مادرش به تنهایی از سه فرزندش مراقبت میکرد اما اکثر اوقات خانه نبود و کلنل که تنها ۷ سال داشت مجبور بود از خواهر و برادرش مراقبت کند. این اتفاق باعث شد که کلنل در آن مدت به یک آشپز ماهر تبدیل شود.
او قبل از موفق شدنش کارهای زیادی انجام داد از جمله کشاورزی، فروشندگی، پمپ بنزین، کارمندی و… تا اینکه در ۴۰ سالگی رستوران کوچکی در اتاقک یک پمپ بنزین راهاندازی کرد و خودش بهعنوان آشپز در آنجا شروع به کار کرد. زمانی که ۴۹ سال داشت توانست صاحب یک متل و یک رستوران شود اما این داراییهای او تنها ۴ ماه بعد در اثر آتشسوزی از بین رفت.
در ۵۰ سالگی تصمیم گرفت بیشتر از قبل روی دستور غذای مرغش کار کند اما باز هم ۲ سال بعد در طول جنگ مجبور شد تجارتش را بفروشد و در همین حین از همسرش جدا شد. اما شکست او تمامی نداشت او دوباره در ۶۵ سالگی یکی از رستورانهایش را از دست داد.
قبل از اینکه یک نفر با ایده کلنل موافقت کند، توسط ۱۰۰۹ رستوران رد شد اما او هرگز تسلیم نشد و دست از تلاش کردن برنداشت. سرانجام زمانی که ۶ هزار شعبه در سراسر جهان داشت بر اثر سرطان خون درگذشت.
بیشتر بخوانید: متن درباره موفقیت
9_ کورتیس جیمز
کورتیس جیمز که به فیفتی سنت معروف است یکی از شناختهشدهترین رپرها و بازیگران آمریکایی است. کودکی کورتیس با فقر همراه بود. او در محلهای بزرگ شد که انواع جنایتها در آن اتفاق میافتاد اما بدتر از همه این بود که مادرش فروشنده مواد مخدر بود. زمانی که ۸ سالش بود مادرش را آتشسوزی از دست داد، پدرش نیز او را ترک کرد و مادربزرگش کورتیس را بزرگ کرد.
شرایط زندگی آنقدر برای او سخت بود که در سن ۱۲ سالگی به خرید و فروش مواد مخدر روی آورد. در ۱۹ سالگی به جرم حمل مواد مخدر و سلاح گرم توسط پلیس دستگیر و به زندان فرستاده شد.
پس از آزادی به موسیقی رپ روی آورد و با انتشار یکی از آلبومهایش مورد توجه امینم قرار گرفت. سرانجام توانست اولین آلبوم استودیویی خود را با تهیهکنندگی امینم و دکتر دره ضبط کند؛ این آلبوم باعث شد تا فیفتی سنت به یکی از پرفروشترین رپرها تبدیل شود.
10_ دکتر زوس
تئودور سئوس گیزل معروف به دکتر زوس داستاننویس کودکان، شاعر، تصویرگر و انیماتور آمریکایی بود.
تئودور دارای مدرک دکتری در رشته ادبیات انگلیسی بود. به پیشنهاد همسرش از فعالیتهای حرفهای خود دست کشید و به حرفهای در زمینه طراحی مشغول شد. او سالها برای شرکتهای مختلف طراحی تبلیغات انجام داد تا اینکه سرانجام اولین دستنوشتهاش را نوشت. اولین دستنوشته او قبل از پذیرش ۲۸ بار رد شد؛ در واقع پافشاری او باعث موفقیتش شد. تا زمان مرگ گیزل بیش از ۶۰۰ میلیون نسخه از کتابهایش به ۲۰ زبان مختلف ترجمه و فروخته شده بودند.
11_ الیزابت آردن
الیزابت آردن یک تاجر کانادایی-آمریکایی و یکی از ثروتمندترین زنان دنیا بود که برند الیزابت آردن در زمینه بهداشتی آرایشی را تاسیس کرد. او ۱۵۰ سالن در آمریکا و اروپا داشت و بیش از هزار محصولش در ۲۲ کشور فروخته میشدند.
او در ۳۱ سالگی در تجارتش شکست خورد اما دوباره با انرژی بیشتری بلند شد و شرکت خود به نام الیزابت آردن را تاسیس کرد. الیزابت در همان سال به فرانسه سفر کرد و در آنجا تکنیکهای زیبایی را یاد گرفت و به کمک یک شیمیدان کارش را شروع کرد. الیزابت آردن یکی از موفقترین کسب و کارها در زمینه زیبایی است که فروش او به بیش از یک میلیارد دلار در سال میرسد.
- بیشتر بخوانید: بهترین شغل در ایران برای پولدار شدن
- بیشتر بخوانید: مهارت پولساز
- بیشتر بخوانید: ایده های پولساز
- بیشتر بخوانید: پول درآوردن آسان
12_ توماس ادیسون
توماس ادیسون مخترع آمریکایی بود که در یک خانواده بسیار پرجمعیت بزرگ شد. او در کودکی دچار مشکلات شنوایی بود و به همین دلیل مدرسه نمیرفت و مادرش در خانه به او درس یاد میداد.
ادیسون در ۳۰ سالگی گرامافون را اختراع کرد و همه مردم را شگفتزده کرد. سال بعد شروع به کار روی یک لامپ کرد. او در این مسیر بیش از هزار بار شکست خورد تا در نهایت توانست رویایش را به واقعیت تبدیل کند یعنی لامپ را اختراع کند. یکی از جملات معروف توماس ادیسون این بود:
من شکست نخوردهام، من فقط هزار راه پیدا کردم که به موفقیت ختم نمیشدند.
ادیسون تاثیر زیادی بر جامعه داشت؛ اختراعات او اساس بسیاری از فناوریهایی است که امروزه از آنها لذت میبریم. توماس ادیسون نیز مانند هر فرد موفق دیگری بارها شکست خورد اما جایی که دیگران تسلیم میشدند او با پشتکار زیاد به کارش ادامه داد.
اگر میخواهید که درباره توماس ادیسون بیشتر بدانید، پیشنهاد میدهیم که حتماً سری به مقاله زندگینامه توماس ادیسون بزنید.
13_ مارک زاکربرگ
مارک زاکربرگ بنیانگذار فیسبوک نیازی به معرفی ندارد.
اگرچه زاکربرگ امروزه بسیار مشهور، ثروتمند و محبوب است اما همیشه اینطور نبوده است. مدت کوتاهی پس از راهاندازی فیسبوک، ۳ نفر علیه مارک شکایت کردند که فیسبوک ایده آنها بوده و مارک آن را دزدیده است؛ این اتفاق موج عظیمی از ناامیدی و استرس را برای مارک به همراه داشت. سرانجام این پرونده با پرداخت ۱.۲ میلیون دلار جریمه توسط زاکربرگ حل و فصل شد.
علاوهبر این، قبل از راهاندازی فیسبوک، زاکربرگ سایتی افتتاح کرد که به دانشجویان دانشگاه هاروارد اجازه میداد تا از بین مجموعهای از عکسهای دانشجوها، افراد با ظاهر بهتر را انتخاب کنند. در پی این جریان نیز دانشجویان زیادی از مارک شکایت کردند که بدون رضایت از عکسهای آنها استفاده شده است. سپس مارک از آنها عذرخواهی کرد.
با این حال، موفقیت فیسبوک غیرقابل انکار است و اکنون مارک زاکربرگ یکی از ثروتمندترین و موفقترین افراد جهان است.
زندگینامه مارک زاکربرگ جذابیتهای زیادی دارد که ما در مقالهای جداگانه درباره آنها صحبت کردهایم؛ شما میتوانید برای اطلاعات بیشتر، به این مقاله مراجعه کنید.
14_ هنری فورد
هنری فورد شرکت خودروسازی فورد را تاسیس کرد و با این کار به یکی از مشهورترین و ثروتمندترین افراد دنیا تبدیل شد.
هنری در ۳۰ سالگی مهندس ارشد بود و در همین زمان شروع به آزمایش موتورهای بنزینی کرد. او در ۳۵ سالگی یک وسیله نقلیه را طراحی کرد و یک سال بعد شرکت خودروسازی دیترویت را تاسیس کرد اما دو سال بعد، شرکت به دلیل عدم پرداخت وامها و ناکارآمدی در طراحی خودرو شکست خورد.
بعد از این اتفاق، فورد از یکی از شرکایش خواست تا فرصت دیگری به او بدهد اما او برای بار دوم نیز شکست خورد. سرانجام هنری در سن ۴۰ سالگی و پس از دو بار شکست خوردن، دوباره تلاش کرد و شرکت خودروسازی فورد را راهاندازی کرد.
شما میتوانید در مقاله سخنان بزرگان، جملات زیبایی از هنری فورد را بخوانید.
15_ جیمز دایسون
جیمز دایسون کارآفرین بریتانیایی است که برند محبوب دایسون را تاسیس کرده است.
جیمز در اواخر دهه ۱۹۷۰ ایده ساخت یک جاروبرقی شارژی را داشت و برای عملی کردن ایدهاش دست به کار شد. او در آن زمان زندگی سختی داشت؛ در حال ساخت پانزدهمین نمونه خود بود که فرزند سومش به دنیا آمد و همسرش مجبور بود بهعنوان معلم هنر کار کند تا بتواند خرج زندگی را درآورد. در نهایت جیمز با اختراع خود توانست تمام مشکلاتشان را حل کند.
در سال ۱۹۹۱ او یک محصول عالی ساخت اما هیچ یک از فروشندگان بزرگ قبول نکردند تا آن را بفروشند. سرانجام زمانی که جیمز ۴۶ سال داشت، شرکت خود به نام دایسون را راهاندازی کرد. تا سال ۲۰۰۵ او حجم فروش بالایی داشت و توانست محصولات کاربردی دیگری را تولید و روانه بازار کند. با وجود شکستهای متعدد، جیمز دایسون هرگز امیدش را از دست نداد.
16_ جی. کی. رولینگ
رولینگ نویسنده مجموعه کتابهای بسیار محبوب هری پاتر است. او دوران کودکی پر فراز و نشیبی داشت؛ از یک طرف رابطه پر تنشی با پدرش داشت و از طرفی دیگر در حال مقابله با بیماری مادرش بود. در سن ۱۷ سالگی تلاش کرد تا در دانشگاه آکسفورد قبول شود اما رد شد.
در ۲۵ سالگی ایده هری پاتر به ذهنش رسید و تصمیم داشت هنگام عملی کردن این ایده، تمام جزئیات را بیان کند. چند ماه بعد مادرش بر اثر MS درگذشت و این اتفاق او را بسیار مضطرب و ناراحت کرد. چند ماه بعد با مردی آشنا شد و با او ازدواج کرد اما رابطه بسیار سختی داشت و آزارهای خانگی زیادی را تجربه کرد و همین باعث شد تا از آن مرد طلاق بگیرد. در این مدت او ۳ فصل از هری پاتر را نوشته بود.
پس از طلاق رولینگ خود را یک فرد شکستخورده میدانست؛ او درگیر افسردگی شده بود و قصد خودکشی داشت. سرانجام در سال ۱۹۹۵ هری پاتر را به پایان رساند اما هنگام تلاش برای انتشار آن، همه ۱۲ انتشارات بزرگ او را رد کردند. سرانجام دو سال بعد اولین کتاب هری پاتر منتشر شد. بر اساس گزارش فوربس، در سال ۲۰۰۴ رولینگ اولین نویسندهای بود که از طریق نوشتن کتاب میلیاردر شده بود.
17_ استیو جابز
استیو جابز موسس یکی از مشهورترین و موفقترین شرکتهای دنیا یعنی Apple است.
زندگی جابز نیز پر از شکست بود و قبل از اینکه به موفقیت برسد، رنجهای زیادی را تحمل کرد. استیو به دلیل اینکه توسط خانوادهاش به فرزندخواندگی گرفته شده بود تا مدتها احساس ناخواسته بودن میکرد. او دانشگاه را رها کرد و تصمیم گرفت به دور دنیا سفر کند.
سرانجام جابز به همراه یکی از دوستانش شرکت اپل را تاسیس کردند. در سال ۱۹۸۳ جابز، جان اسکالی را بهعنوان مدیرعامل شرکت استخدام کرد و این یکی از بدترین تصمیمات حرفهای بود زیرا جابز و اسکالی با یکدیگر اختلاف نظر داشتن و از آنجایی که جابز نتوانست او را برکنار کند، مجبور شد خودش از شرکت استعفا دهد.
پس از استعفا از شرکت اپل تصمیم گرفت شرکت جدیدی به نام نکست را راهاندازی کند؛ این تصمیم، شجاعت جابز را نشان میداد زیرا اپل نوپا و در حال ورشکستگی بود. سرانجام نکست رشد کرد و در نهایت در سال ۱۹۹۷ توسط اپل خریداری شد.
شما میتوانید در مقاله زندگینامه استیو جابز، درباره زندگی او اطلاعات بیشتری به دست آورید.
در ضمن، اگر میخواهید درباره مسیر موفقیت استیو جابز بیشتر بدانید، پیشنهاد میدهیم سری به مقاله راز موفقیت استیو جابز بزنید.
18_ ایوب پایداری
احتمالاً نام شرکت ایرانی محصولات لبنی میهن را شنیدهاید؛ این شرکت توسط فردی به نام ایوب پایداری تأسیس شد. آقای پایداری از همان کودکی زندگی سختی داشت. او بین خانوادهای با شرایط مالی سخت بزرگ شد که در زمینه باغداری و دامداری فعالیت میکردند. زندگی بهقدری به آقای پایداری سخت گرفت که او در زمان نوجوانی یعنی ۱۵ سالگی تصمیم گرفت که ترک تحصیل کند و به تهران بیاید.
با بررسی زندگینامه افراد موفق که زندگی سختی داشتند، متوجه میشویم که اغلب آنها از نقطه صفر شروع کردند؛ این در مورد آقای ایوب پایداری هم صدق میکند.
آقای پایداری با اجاره چرخدستی تصمیم به فروش بستنی در خیابانها گرفت. این تجربه جدید او، سختیهای زیادی مثل تحمل گرمای شدید هوا داشت؛ اما علاقه آقای پایداری باعث شد تا همچنان به کار ادامه دهد و پساندازی برای خود جمع کند.
ایوب پایداری طی مدتی فعالیت در بازار، متوجه شد که اغلب بستنیها دستساز هستند و طعم زیادی ندارند؛ برای همین تصمیم گرفت که خود تبدیل به یک تولیدکننده شود.
پایداری در اسلامشهر مغازهای را کرایه و با مواد اولیه مرغوب، شروع به تولید بستنی کرد. به زودی طعم متمایز بستنیهای او به دل اغلب مشتریها نشست و اینگونه بود که شرکت میهن در سال ۱۳۵۴ تأسیس شد. از آن زمان تا به امروز، شرکت میهن با پیشرفتهای زیاد توانسته به یکی از بیرقیبترین شرکتهای محصولات لبنی در ایران تبدیل شود.
از جمله شکستهای ایوب پایدار میتوان به اختلاف او با برادرش اشاره کرد که در نهایت منجر به این شد که برادر او شرکت دومینو را تاسیس کند و تبدیل به رقیب جدی او شود؛ همچنین در سال ۱۴۰۱ ویدیویی از رفتارهای توهینآمیز با برخی از کارگران این شرکت منتشر شد که تاثیر نامطلوبی روی افکار عمومی نسبت به شرکت میهن داشت؛ اما همچنان ایوب پایداری به مسیر خود ادامه داد و هماکنون میهن یکی از موفقترین شرکتهاست.
شکست در زندگی افراد موفق معنایی متفاوت دارد؛ آقای پایداری میتوانست از همان سنین کودکی شکست را بپذیرد و شغل خانوادگیاش را در پیش بگیرد؛ اما با ورود به چالشی جدید، زندگی بهتری را برای خود رقم زد.
آقای پایداری، یکی از افراد موفق ایرانی که از صفر شروع کردند، هستند. ما در یک مقاله جداگانه، درباره افرادی که زندگی مشابه ایشان را داشتند نیز صحبت کردهایم که برای آشنایی با آنها، میتوانید این مقاله را مطالعه کنید.
زندگینامه افراد شکست خورده موفق ایرانی
زندگینامه افراد موفق که زندگی سختی داشتند، مملو از درسهایی برای موفقیت است؛ اما، افرادی هم بودند که به شکست خوردند و حالا آنها را بهعنوان موفقترین ایرانیها میشناسیم. خواندن داستان زندگی آنها شما را مجاب میکند که با وجود شکستها، همچنان به موفقیت فکر کنید. در اینجا چند نفر از موفقترین افراد شکست خورده ایرانی را معرفی میکنیم:
1_ علی دایی
آقای علی دایی از دوران نوجوانی علاقه زیادی به فوتبال داشت، اما بارها از طرف تیمهای محلی رد شد. خانواده او هم مخالف فوتبال بودند و او را بیشتر به درس خواندن تشویق میکردند. علی دایی، حتی با ورود به تیم ملی، با انتقادهای زیادی روبرو شد و بسیاری از منتقدها به بازی او ایراد میگرفتند. آقای دایی با رفتن به اروپا، یکی از بازیکنان نیمکتنشین بود و حتی رسانهها او را یک بازیکن “بیاستعداد” خطاب میکردند. از دست دادن فرصتهای گلزنی در چند بازی مهم نیز توسط او، باعث شد که تحت فشار زیادی در جامعه ورزشی قرار بگیرد.
اما، آقای علی دایی تبدیل به آقای گل جهان شد. او در تیم بایرنمونیخ بازی کرده و عنوان کاپیتانی تیم ملی را هم از آن خود کرد. مربیگری و کارآفرینی نیز از دیگر دستاوردهای او در زندگیاش هستند.
2_ فاطمه مقیمی
اولین زنی که توانست گواهینامه پایه یک در ایران را بگیرد، فاطمه مقیمی است. او در سال ۱۳۳۷ در شهر رشت به دنیا آمد و خان مقیمی در رشته مهندسی مشغول به تحصیل شد و برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت. بعد از بازگشت او به ایران، تصمیم گرفت که بهعنوان مترجم در یک شرکت حمل و نقل استخدام شود. او در همین زمینه فعالیت حرفهای خود را آغاز کرد و توانست “شرکت حمل و نقل بینالمللی تیزرانان” را تأسیس کند.
تلاشهای خانم فاطمه مقیمی در سال ۱۳۷۰ برای دریافت گواهینامه پایه یک بازخوردهای منفی مختلفی داشت. موانع قانونی و فرهنگی در مسیر کارآفرینان زن را هم نباید از قلم انداخت. با وجود تمام موانع، او توانست حالا به اولین بانوی میلیارد ایرانی با گواهینامه پایه یک تبدیل شود.
3_ مرتضی سلطانی
مرتضی سلطانی، بنیانگذار برند “زر ماکارون” است که در خانوادهای فقیر به دنیا آمد و روزهای سختی را در زندگی خود پشت سر گذراند. از جمله کارهای آقای سلطانی، میتوان به شستن قبرها یا واکس زدن کفشها اشاره کرد، اما او هیچ وقت دست از تلاش نکشید تا به موفقیت برسد.
شکستهای زیادی هم بر سر راه آقای سلطانی وجود داشت، مثل بحرانهای مالی یا کمبود مواد اولیه برای تولید؛ اما پشتکار او، قویتر از هر شکستی در زندگیاش بود. حالا، مرتضی سلطانی توانسته به یکی از موفقترین صادرکنندگان ایرانی تبدیل شود.
4_ سید عباس موسوی رهپیما
سید عباس موسوی رهپیما، موسس برند “فومن شیمی” است که در سال ۱۳۱۷، در فومن به دنیا آمد. او در سال ۱۳۴۳ موفق شد با همکاری دوستان خود، برند “ایران گیس” را تأسیس کند. او توانست در حوزه صنعت شیمی و فرآوردههای نفتی موفقیتهای زیادی به دست آورد، تا زمانی که بالاخره در سال ۱۳۵۵ کارخانه فومن شیمی را راهاندازی کرد.
شرایط اقتصاد و تحریمهای وارداتی، چالشهای زیادی برای آقای موسوی رهپیما بهوجود آوردند؛ اما، او توانست با تکیه بر پشتکار خود، به موفقیت برسد.
5_ بابک بختیاری
آقای بابک بختیاری، موسس برند آیسپک است که در ابتدا، شغلهای زیادی از جمله رانندگی، کارگری، کار در کارواش یا فعالیت در بوفه مدرسه را امتحان کرد. آقای بختیاری حتی بهدلیل بدهی ۳۰۰ میلیون تومانی خود، برههای از زندگیاش را در زندان سپری کرد.
اما، آقای بختیاری داستان زندگی خود را تغییر داد. او بعد از رفتن به چین، یک لیوان آبمیوه دربدار که با نی صرف میشد، را دیده و جرقه ایدهای در ذهن او خورد که حالا حالا ما، این ایده را با نام “آیس پک” میشناسیم. در حال حاضر، آیسپک ۱۳۰ شعبه در داخل و خارج ایران دارد.
ما در مقاله زندگینامه افراد موفق ایرانی، افراد زیادی را که شبیه به بابک بختیاری به موفقیتهای زیادی رسیدند، معرفی کردهایم که برای آشنایی با آنها، میتوانید به این مقاله مراجعه کنید.
کلام آخر
خواندن زندگینامه افراد موفق که زندگی سختی داشتند، بسیار ارزشمند است؛ چون ما را با چالشهای مختلف، تجربیات آنها، نحوه درس گرفتن آنها از مشکلات و… آشنا میکند. همچنین به ما کمک میکند تا بفهمیم که برای رسیدن به موفقیت باید چه کارهایی انجام دهیم و چه اتفاقات احتمالی را پشت سر میگذاریم.
منابع: wanderlustworker













18 دیدگاه دربارهٔ «زندگینامه افراد موفق که زندگی سختی داشتند»
سلام و خسته نباشید. ممنون از مقاله خوبتون. من همیشه به خواندن زندگینامه افراد موفق که زندگی سختی داشتند علاقه زیادی داشتم. فکر میکنم این نوع داستان ها خیلی میتونن به آدم انگیزه بدن و نشون بدن که با وجود مشکلات هم میشه به موفقیت رسید.
سلام و عرض ادب، مینا احمدی جان. از لطف شما سپاسگزاریم. ما نیز معتقدیم که مطالعه زندگینامه افراد موفقی که با سختی های زیادی روبرو بوده اند، میتواند بسیار الهام بخش باشد. این داستان ها نشان میدهند که پشتکار، resilience و غلبه بر موانع نقش مهمی در دستیابی به موفقیت ایفا میکنند.
با سلام و احترام. مقاله جالبی بود. میخواستم بپرسم به نظر شما نقش شکست در زندگی افراد موفق چقدر اهمیت داره؟ آیا میشه گفت که شکست یک پله برای رسیدن به موفقیت های بزرگتره؟ ممنون میشم اگه نظرتون رو بگید.
با سلام و احترام، امیررضا حسینی عزیز. سوال بسیار مهمی را مطرح فرمودید. در پاسخ باید گفت که شکست اغلب جزء جدایی ناپذیر مسیر موفقیت افراد موفق بوده است. آنها از اشتباهات خود درس گرفته و با استفاده از تجربیات ناشی از شکست ها، راه حل های بهتری را برای دستیابی به اهدافشان پیدا کرده اند. بنابراین، میتوان گفت که شکست میتواند به عنوان یک فرصت برای یادگیری و رشد عمل کند.
درود و احترام. ممنون از این مقاله. خیلی خوب بود که به زندگی افراد موفقی که زندگی سختی داشتند اشاره کردید. به نظر من دونستن این که افراد موفق هم با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کردن باعث میشه که ما هم در مواجهه با مشکلات امیدمون رو از دست ندیم و بیشتر تلاش کنیم.
درود و احترام، سعید جعفری گرامی. بسیار خرسندیم که مقاله برای شما مفید و الهام بخش بوده است. شناخت زندگی افراد موفقی که با دشواری های زیادی روبرو شده اند، میتواند به ما یادآوری کند که موانع و سختی ها جزء طبیعی زندگی هستند و با تلاش و perseverance میتوان بر آنها غلبه کرد.
سلام و خسته نباشید. مقاله رو خوندم. به نظر شما چه چیزی باعث میشه که بعضی از افراد با وجود داشتن زندگی سخت باز هم موفق بشن؟ آیا فقط بحث پشتکاره یا عوامل دیگه ای هم دخیل هستن؟ ممنون میشم راهنمایی کنید.
با تقدیم احترام، فاطمه جان. عوامل متعددی در موفقیت افراد با وجود داشتن زندگی سخت نقش دارند. علاوه بر پشتکار، عواملی نظیر داشتن هدف مشخص، انگیزه قوی، حمایت اجتماعی، بهره مندی از فرصت ها و توانایی سازگاری با شرایط دشوار نیز از اهمیت بالایی برخوردار هستند.
با سلام. من خودم تو زندگی با مشکلات زیادی روبرو بودم و خوندن داستان زندگی افراد موفقی که زندگی سختی داشتند خیلی بهم انگیزه میده. حس میکنم که اگه اونا تونستن موفق بشن، من هم میتونم. ممنونم از این مقاله.
سلام و احترام خدمت شما، رضا عزیز. بسیار خوشحالیم که این مقاله توانسته است به شما انگیزه ببخشد. داستان های موفقیت افراد با پیشینه های دشوار میتواند منبع قدرتمندی از الهام و امید برای کسانی باشد که در حال حاضر با چالش هایی روبرو هستند.
ممنون از مقاله. یه سوال داشتم. به نظر شما آیا همیشه شکست در زندگی افراد موفق باعث قوی تر شدن اونها میشه یا ممکنه بعضی وقتا باعث دلسردی و ناامیدی هم بشه؟
درود و احترام، سعید گرامی. بسیار خرسندیم که مقاله برای شما مفید و الهام بخش بوده است. شناخت زندگی افراد موفقی که با دشواری های زیادی روبرو شده اند، میتواند به ما یادآوری کند که موانع و سختی ها جزء طبیعی زندگی هستند و با تلاش و پشتکار میتوان بر آنها غلبه کرد.
سلام. مقاله خوبی بود ولی به نظر من بهتر بود بیشتر به این موضوع پرداخته میشد که این افراد موفقی که زندگی سختی داشتند چطور تونستن با مشکلاتشون کنار بیان و چه راهکارهایی رو استفاده کردن.
با سلام و احترام، امیررضا عزیز. سوال بسیار مهمی را مطرح فرمودید. در پاسخ باید گفت که شکست اغلب جزء جدایی ناپذیر مسیر موفقیت افراد موفق بوده است. آنها از اشتباهات خود درس گرفته و با استفاده از تجربیات ناشی از شکست ها، راه حل های بهتری را برای دستیابی به اهدافشان پیدا کرده اند. بنابراین، میتوان گفت که شکست میتواند به عنوان یک فرصت برای یادگیری و رشد عمل کند.
با سلام و تشکر. آیا میشه چند نمونه از زندگینامه افراد موفق که زندگی سختی داشتند رو به طور خلاصه در مقالات بعدی معرفی کنید؟ فکر میکنم اینطوری موضوع ملموس تر بشه.
سلام و عرض ادب، مینا جان. از لطف شما سپاسگزاریم. ما نیز معتقدیم که مطالعه زندگینامه افراد موفقی که با سختی های زیادی روبرو بوده اند، میتواند بسیار الهام بخش باشد. این داستان ها نشان میدهند که تلاش، پشتکار و غلبه بر موانع نقش مهمی در دستیابی به موفقیت ایفا میکنند.
سلام. مقاله جالبی بود. من همیشه یه ایده هایی برای شروع کار دارم ولی تهش میترسم که نکنه نشه و سرمایه ام از بین بره. این حس خیلی بده. کسی اینطوری بوده؟
سلام و عرض ادب، پریسا جان. احساسی که شما توصیف کردید، برای بسیاری از افرادی که قصد شروع یک کسب و کار را دارند، آشنا است. این نگرانی از عدم موفقیت و از دست دادن سرمایه، در واقع همان چیزی است که در حوزه روانشناسی و کارآفرینی به عنوان “ترس از شکست” شناخته میشود. این ترس میتواند مانع بزرگی برای برداشتن اولین قدم ها و پیگیری ایده های نو باشد. درک این موضوع و یافتن راهکارهایی برای مدیریت آن، میتواند کمک شایانی به افراد در مسیر تحقق اهدافشان نماید.