وبینار رایگان کارخانه پولسازی

سیستم ۷ مرحله‌ای خلق ثروت

وبینار کارخانه پولسازی

زندگی نامه استیون هاوکینگ: ذهنی بی‌مرز در بدنی محدود

استیون هاوکینگ یکی از فیزیکدانان برجسته در جهان است. او با مطالعه سیاه‌چاله‌ها و شکل‌گیری کیهان، انقلابی در زمینه فیزیک و کیهان‌شناسی به‌وجود آورد.

زندگی نامه استیون هاوکینگ بیش از آن‌که یک داستان علمی و سفر موفقیت‌آمیز باشد، روایتگر اراده‌ای است که محدودیت‌های فیزیکی را پشت سر گذاشت و دستاوردهای بزرگی برای خود رقم زد. استیون هاوکینگ به آدم‌ها نشان داد که ذهن انسان می‌تواند مرزهای جدیدی فتح کند، حتی زمانی که بدن به‌شدت محدود شده باشد. 

جالب است بدانید در زندگی نامه آلبرت اینشتین نیز با دانشمندی رو‌به‌رو هستیم که دیدگاه بشر به جهان را برای همیشه تغییر داد. همچنین مسیر علمی برخی دیگر از نوابغ مانند زندگی نامه توماس ادیسون و زندگی نامه جف بیزوس در غلبه بر چالش‌ها شباهت‌هایی با استیون هاوکینگ داشتند.

در این مطلب، داستان زندگی هاوکینگ و مسیری که طی کرد را به‌طور مفصل بررسی می‌کنیم.

استیون هاوکینگ که بود؟

استیون هاوکینگ یکی از فیزیکدانان برجسته در جهان است.

استیون هاوکینگ یک دانشمند، پروفسور و نویسنده بریتانیایی بود که در زمینه فیزیک و کیهان‌شناسی، کارهای پیشگامانه‌ای انجام داد و با نوشتن کتاب‌های علمی مشهوری مثل “تاریخچه مختصر زمان”، باعث شد تا مردم عادی هم بتوانند علم را بهتر بفهمند.

هاوکینگ در سن ۲۱ سالگی زمانی که در دانشگاه کمبریج در حال تحصیل در رشته کیهان‌شناسی بود، متوجه نشانه‌های فیزیکی عجیبی در بدنش شد و پس از مراجعه به دکتر، پزشک‌ها بیماری نادر اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (ALS) را در او تشخیص دادند.

بخشی از زندگی نامه استیون هاوکینگ در فیلم سینمایی نظریه همه‌چیز (The Theory of Everything) که در سال ۲۰۱۴ ساخته شده، به نمایش درآمده است.

دوران کودکی

استیون هاوکینگ در ۸ ژانویه ۱۹۴۲ در شهر آکسفورد انگلستان به‌دنیا آمد. تولد او دقیقا با سیصدمین سالگرد درگذشت گالیله مصادف بود و خودش همیشه این موضوع را یک اتفاق خاص می‌دانست و به آن افتخار می‌کرد.

پدرش فرانک و مادرش ایزابل هاوکینگ، ۴ فرزند داشتند که استیون فرزند اول آن‌ها بود. فرزندان دیگر آن‌ها ۲ دختر به نام‌های مری و فیلیپا بودند و در سال ۱۹۵۶، پسر دیگری به نام ادوارد را به فرزندی قبول کردند.

استیون در یک خانواده تحصیل‌کرده و اهل علم و مطالعه به‌دنیا آمد؛ مادرش اهل اسکاتلند بود و در دهه ۱۹۳۰ زمانی که تعداد کمی از زنان اجازه تحصیل داشتند، او توانسته بود وارد دانشگاه آکسفورد شود. پدرش نیز در همین دانشگاه درس خوانده و پژوهشگر معروفی بود؛ او در زمینه بیماری‌های مناطق گرمسیری کارهای پژوهشی انجام می‌داد.

زمان به‌دنیا آمدن استیون، خانواده در شرایط سختی قرار داشتند؛ آن‌ها نه تنها وضع مالی خوبی نداشتند بلکه جنگ جهانی دوم هم در جریان بود و فرانک و ایزابل نگران امنیت استیون بودند. در آن زمان آن‌ها در لندن زندگی می‌کردند و آلمان این شهر را بمباران کرده بود؛ به همین دلیل به آکسفورد رفتند تا استیون در آن‌جا به‌دنیا آید.

یکی از دوستان خانوادگی آن‌ها می‌گفت خانواده هاوکینگ “عجیب و غریب” بودند. مثلا سر میز شام همه در سکوت شام می‌خوردند و هر کس در حال مطالعه کتابی بود. همچنین، در زیرزمین خانه‌شان زنبور نگهداری می‌کردند و در گلخانه مواد آتش‌بازی می‌ساختند.

استیون هاوکینگ از کودکی به ستاره‌ها علاقه داشت.

خانه آن‌ها یک ساختمان ۳ طبقه قدیمی در شهر سنت‌آلبنز بود که هیچوقت آن را بازسازی نکردند و ماشین‌شان هم یک تاکسی لندن قدیمی بود.

در سال ۱۹۵۰ پدر استیون کار جدیدی پیدا کرد؛ او در یک موسسه تحقیقاتی مهم، مدیر بخش انگل‌شناسی شد و مجبور بود هر سال زمستان برای انجام تحقیقات به آفریقا سفر کند. فرانک دوست داشت استیون پزشکی بخواند و دکتر شود اما او از همان دوران کودکی به علم و آسمان علاقه زیادی نشان می‌داد.

به گفته مادرش، اغلب اوقات عصرهای تابستان او و بچه‌ها در حیاط خانه دراز می‌کشیدند و به ستاره‌ها خیره می‌شدند. او می‌گفت:

استیون همیشه حس کنجکاوی قوی داشت و می‌دیدم که چقدر مجذوب ستاره‌ها می‌شد.

استیون هاوکینگ بچه فعال و پرتحرکی بود. او عاشق کوهنوردی بود و همیشه با خواهرش مری، مسیر‌های مختلفی را برای رفتن به خانه پیدا می‌کرد. استیون همچنین رقصیدن و قایقرانی را دوست داشت. در دوران دانشگاه عضو تیم قایقرانی شد و نقش راهنمای تیم (coxswain) را بر عهده گرفت.

تحصیلات

استیون هاوکینگ در دوران مدرسه باهوش بود اما دانش‌آموز ممتاز نبود. حتی در سال اول که در مدرسه سنت‌آلبنز درس می‌خواند، جزو ۳ نفر آخر کلاس بود.

او عاشق فعالیت‌های بیرون از مدرسه بود. به بازی‌های فکری علاقه زیادی داشت، تا جایی که خودشان با چند نفر از دوستان صمیمی‌اش بازی‌های جدید اختراع می‌کردند. همچنین در دوران نوجوانی، استیون با چندتا از دوستانش یک کامپیوتر ساده ساختند که می‌توانست معادلات ساده ریاضی را حل کند. آن‌ها این کامپیوتر را از قطعات قدیمی و بازیافتی درست کردند.

استیون هاوکینگ در سن ۱۷ سالگی وارد دانشگاه آکسفورد شد. اگرچه او دوست داشت ریاضی بخواند اما در آن زمان، رشته ریاضی به‌طور جداگانه در این دانشگاه وجود نداشت و به همین دلیل رشته فیزیک، گرایش کیهان‌شناسی را انتخاب کرد.

به گفته خودش، او زمان زیادی صرف درس خواندن نمی‌کرد و به‌طور میانگین فقط روزی یک ساعت درس می‌خواند. البته به زمان بیشتری هم نیاز نداشت زیرا با همین مقدار هم موفق بود.

در سال ۱۹۶۲ با درجه ممتاز در رشته علوم طبیعی فارغ‌التحصیل شد و برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری (PHD) و در رشته کیهان‌شناسی، به دانشگاه کمبریج رفت.

استیون هاوکینگ در ۳۷ سالگی استاد دانشگاه کمبریج شد.

هاوکینگ در سال ۱۹۶۸ عضو موسسه نجوم دانشگاه کمبریج شد و آن سال‌ها برای او بسیار پربار بود زیرا تحقیقات زیاد و ارزشمندی انجام می‌دادند.

او در سال ۱۹۷۳ با همکاری جی.اف.آر. الیس، اولین کتاب تخصصی خود به نام “ساختار بزرگ‌مقیاس فضا-زمان” را منتشر کرد.

سرانجام استیون هاوکینگ در سال ۱۹۷۹ یکی از معتبرترین جایگاه‌های تدریس در دنیا را به دست آورد؛ او استاد ریاضیات لوکاسی در دانشگاه کمبریج شد. جایگاهی که قدمت آن به سال ۱۶۶۳ برمی‌گردد و روزی نیوتون نیز در آن جایگاه قرار داشت.

زندگی شخصی

در سال ۱۹۶۳، استیون هاوکینگ در یک مهمانی سال نو با دختری به نام جین وایلد آشنا شد. جین دانشجوی رشته زبان بود. آن‌ها در سال ۱۹۶۵ با یکدیگر ازدواج کردند و صاحب سه فرزند شدند؛ دو پسر و یک دختر. رابرت در سال ۱۹۶۷، لوسی در سال ۱۹۷۰ و تیموتی در سال ۱۹۷۹ به‌دنیا آمد.

در سال ۱۹۹۰ استیون، جین را ترک کرد و با یکی از پرستارهایش به نام الین میسون وارد رابطه شد. استیون و الین در سال ۱۹۹۵ با یکدیگر ازدواج کردند اما ازدواج آن‌ها باعث شد تا رابطه میان استیون و فرزندانش کمرنگ شود. بچه‌های او می‌گفتند الین پدرشان را از آن‌ها دور می‌کرد و اجازه نمی‌داد تا باهم در ارتباط باشند.

همچنین در سال ۲۰۰۳، پرستارهایی که از استیون هاوکینگ مراقبت می‌کردند به این قضیه مشکوک شدند که الین به استیون آسیب فیزیکی می‌زند. از این رو، آن‌ها این موضوع را با پلیس مطرح کردند اما خود هاوکینگ آن را رد کرد و این پرونده بسته شد. در نهایت استیون و الین در سال ۲۰۰۶ از هم جدا شدند.

در سال‌های بعد، رابطه استیون هاوکینگ با خانواده‌اش بهتر شد؛ او با جین همسر اولش که حالا دوباره ازدواج کرده بود، آشتی کرد و به فرزندانش نزدیک‌تر شد. حتی با دخترش لوسی، ۵ کتاب علمی برای کودکان نوشتند و منتشر کردند.

بیماری استیون هاوکینگ

استیون هاوکینگ در 21 سالگی به بیماری ALS مبتلا شد.

زمانی که استیون هاوکینگ ۲۱ ساله بود، به بیماری ALS (اسکلروز جانبی آمیوتروفیک) مبتلا شد و در آن زمان، پزشکان به او گفتند که فقط ۲ سال و نیم دیگر زنده می‌ماند. به زبان ساده، در این بیماری عصب‌هایی که عضلات بدن را کنترل می‌کنند کم کم از کار می‌افتند.

اولین نشانه‌های بیماری زمانی آشکار شدند که هاوکینگ در دانشگاه آکسفورد درس می‌خواند؛ مثلا تعادلش را از دست می‌داد و زمین می‌خورد یا حرف زدنش واضح نبود. او این نشانه‌ها را جدی نمی‌گرفت تا این‌که در سال ۱۹۶۳ یعنی اولین سال تحصیلش در دانشگاه کمبریج، پدرش وقتی متوجه این موضوع شد او را به پزشک برد.

پس از مراجعه به پزشک، استیون حدود ۲ هفته در یک کلینیک پزشکی بستری شد و آزمایش‌های مختلفی از او گرفتند. او می‌گفت:

از دستم نمونه عضله گرفتند، بهم الکترود وصل کردند، مایعی به ستون فقراتم تزریق کردند و سپس با بررسی اشعه‌ایکس (عکس‌برداری)، فقط به من گفتند بیماری‌ات MS نیست ولی یک بیماری خاص و نادر داری؛ دقیق نگفتند مشکلم چیست.

در نهایت، پزشکان بیماری ALS را برای او تشخیص دادند و به او گفتند که فعلا در مراحل اولیه است. اگرچه این خبر برای استیون و خانواده‌اش بسیار سخت و دردناک بود اما چند اتفاق باعث شد تا روحیه‌اش را از دست ندهد:

  • اولین اتفاق زمانی بود که هاوکینگ در بیمارستان با پسری هم‌اتاق شد که سرطان خون داشت. بعدتر استیون گفت وقتی شرایط او را دیدم، فهمیدم وضعیت خودم بسیار قابل تحمل‌تر است.
  • بعد از مرخص شدن از بیمارستان، استیون خواب دید که قرار است اعدام شود. او گفت این خواب باعث شد تا متوجه شدم که هنوز در این زندگی کارهایی برای انجام دادن، دارم.

به عبارتی، بیماری استیون هاوکینگ به او کمک کرد تا به دانشمند برجسته‌ای تبدیل شود. او همیشه می‌گفت که هیچوقت به درس خواندن علاقه‌ای نداشت و وقت زیادی برای آن صرف نمی‌کرد اما تشخیص بیماری‌اش باعث شد جدی‌تر درس بخواند. حتی جایی گفته بود:

قبل از این‌که بفهمم بیمارم، از زندگی خسته شده بودم؛ انگار هیچ چیز ارزشمندی وجود نداشت که بخواهم برای آن کاری انجام دهم.

هاوکینگ به مرور زمان صدایش را از دست داد.

در نهایت بعد از این‌که متوجه شد شاید حتی فرصت نکند مقطع دکتری‌اش را به پایان برساند، انگیزه و انرژی گرفت و مشغول تحقیق و پژوهش شد.

بیماری استیون به‌مرور زمان پیشرفت می‌کرد و بدنش روز به روز بیشتر تحلیل می‌رفت تا جایی که در سال ۱۹۶۹ مجبور شد از ویلچر استفاده کند.

با این حال، اگرچه بیماری او روز به روز شدیدتر می‌شد اما از طرف دیگر، زندگی حرفه‌ای او نیز در حال رشد و پیشرفت بود.

تا اواسط دهه ۱۹۷۰ استیون هنوز می‌توانست خودش غذا بخورد و از رختخواب بلند شود اما تقریبا برای هر کار دیگری به کمک نیاز داشت؛ به همین دلیل، با مشورت خانواده تصمیم گرفتند یکی از دانشجوهای استیون برای کمک و مراقبت از او، در خانه آن‌ها مستقر شود.

در آن زمان، حرف زدن استیون هم نامفهوم و مبهم شده بود و فقط اطرافیان نزدیک او می‌توانستند صحبت‌هایش را بفهمند. سرانجام در سال ۱۹۸۵ پس از انجام عمل جراحی تراکئوستومی (عمل جراحی برای تنفس از راه لوله‌ای در گلو)، استیون صدایش را برای همیشه از دست داد و این باعث شد تا برای همیشه به پرستار ۲۴ نیاز داشته باشد.

در همان زمان، یک برنامه‌نویس کالیفرنیایی برنامه‌ای ساخته بود که به افراد اجازه می‌داد با حرکت سر یا چشم، کلمات مورد نظر خود را انتخاب کنند و آن کلمه‌ها با صدای هوش مصنوعی پخش شوند. در نتیجه، این نرم‌افزار به هاوکینگ کمک کرد تا بتواند صحبت کند.

در آن زمان هاوکینگ هنوز می‌توانست از انگشتانش استفاده کند و کلمات را با یک کلیکر دستی انتخاب می‌کرد اما بعدتر که کنترل بدنش را به‌طور کامل از دست داد، با کمک عضله گونه‌اش که به یک حسگر وصل بود، با این نرم‌افزار کار می‌کرد.

استیون هاوکینگ با کمک این نرم‌افزار و دستیارهایش همچنان به کارهایش رسیدگی می‌کرد. او با همین شرایط مقالات علمی و کتاب‌هایی برای مردم عادی می‌نوشت.

با این حال، وضعیت جسمانی و سلامتی هاوکینگ همیشه نگران‌کننده بود. مثلا در سال ۲۰۰۹ به دلیل عفونت قفسه سینه نتوانست در کنفرانسی در آریزونا شرکت کند. همچنین در همان سال، یک روز در دانشگاه به دلیل وضعیت جسمانی بسیار وخیم و بحرانی به بیمارستان منتقل شد اما خوشبختانه با اقداماتی که انجام شد، به‌طور کامل بهبود پیدا کرد.

However difficult life may seem, there is always something you can do and succeed at. “Stephen Hawking”

ترجمه متن:

زندگی هرچقدر هم سخت بشه، همیشه کاری هست که بتوانی انجام دهی و در آن موفق شوی. “استیون هاوکینگ”

منبع: parade

مسیر حرفه ای استیون هاوکینگ

استیون هاوکینگ تا زمان مرگش در حال انجام پژوهش علمی بود.

مسیر حرفه‌ای استیون هاوکینگ بیشتر در حوزه کیهان‌شناسی و گرانش کوانتومی بود. او نه تنها پژوهش‌های علمی در زمینه فیزیک و کیهان انجام داد بلکه کتاب‌های علمی هم برای مردم عادی نوشت و در آن‌ها، مفاهیم پیچیده فیزیک را به زبان ساده توضیح داد. او به‌عنوان نمادی از “علم برای همه”، شناخته می‌شد.

هاوکینگ در سال ۱۹۶۶ در پایان‌نامه دکتری‌اش با استفاده از ریاضیات جدید که توسط راجر پنروز توسعه یافته بود، ثابت کرد اگر نسبیت عام انیشتین درست باشد، جهان باید با یک تکینگی مثل بیگ‌بنگ شروع شده باشد؛ یعنی اگر فضا و زمان آغازی داشته باشند، پایانی هم خواهند داشت.

یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین اکتشافات هاوکینگ، “تابش هاوکینگ” بود. او در این نظریه گفت سیاه‌چاله‌ها کاملا سیاه نیستند، بلکه تابش‌هایی از خود منتشر می‌کنند و در نهایت تبخیر می‌شوند و از بین می‌روند. در واقع سیاه‌چاله‌ها فقط مواد را نمی‌بلعند، بلکه انرژی از آن‌ها خارج می‌شود.

او همچنین نظریه دیگری ارائه داد به نام “جهان بدون مرز”. او و جیمز هارتل در این نظریه نشان دادند که جهان هیچ مرزی ندارد. آن‌ها گفتند می‌توان روی سطح زمین تا بی‌نهایت حرکت کرد و هیچوقت به انتهای آن نرسید.

استیون هاوکینگ در طول زندگی‌اش بیش از ۲۰۰ مقاله علمی منتشر کرد و جوایز و افتخارات زیادی به دست آورد. او تا آخر عمرش هم پژوهش‌های علمی انجام می‌داد و هم در حیطه آگاهی‌بخشی عمومی درباره علم کار می‌کرد. حتی زمانی که فوت کرد، مدیر پژوهش در مرکز کیهان‌شناسی نظری دانشگاه کمبریج بود.

دستاوردها و افتخارات هاوکینگ

استیون هاوکینگ در طول سال‌های زندگی‌اش ۱۵ کتاب نوشت که معروف‌ترین آن‌ها عبارتند از:

  • تاریخچه مختصر زمان (۱۹۸۸): در این کتاب هاوکینگ به زبان ساده درباره فضا، زمان، خدا و آینده صحبت می‌کند. این کتاب به بیش از ۴۰ زبان مختلف ترجمه شد و باعث شد تا استیون هاوکینگ در دنیا معروف شود.
  • جهان در پوست گردو (۲۰۰۱): در این کتاب، هاوکینگ با نظریه‌های بزرگ و به کمک تصاویر، کیهان‌شناسی را توضیح می‌دهد.
  • تاریخچه مختصرتر زمان (۲۰۰۵): در این کتاب، هاوکینگ با زبان ساده‌تر از نسخه قبلی، مفاهیم اصلی کتاب را با اطلاعات جدیدتر توضیح می‌دهد.
  • طرح بزرگ (۲۰۱۰): در این کتاب، هاوکینگ درباره نحوه به‌وجود آمدن جهان صحبت کرده است.

سایر دستاوردها و افتخارات هاوکینگ عبارتند از:

  • در سال ۱۹۸۲ نشان فرمانده والامقام امپراتوری بریتانیا (CBE) به هاوکینگ اعطا شد.
  • در سال ۲۰۰۶، انجمن سلطنتی لندن مدال کاپلی را به هاوکینگ دادند.
  • در سال ۲۰۰۹ مدال آزادی ریاست جمهوری آمریکا از طرف باراک اوباما به استیون هاوکینگ داده شد.

درگذشت

استیون هاوکینگ در ۷۶ سالگی درگذشت.

استیون هاوکینگ در تاریخ ۱۴ مارس ۲۰۱۸ بر اثر بیماری ALS در خانه‌اش در کمبریج انگلستان از دنیا رفت. اگرچه پزشکان بیش از ۵۰ سال پیش به او گفته بودند که ALS خیلی زود باعث مرگش می‌شود، اما استیون توانست تا ۷۶ سالگی زنده بماند و زندگی کند.

این خبر باعث ناراحتی افراد زیادی شد؛ چه افراد در دنیای علم و دانش و چه مردم عادی. لاورنس کراوس فیزیکدان کانادایی-آمریکایی در این‌باره نوشت:

ستاره‌ای در کیهان خاموش شد. ما یک انسان فوق‌العاده را از دست دادیم. هاوکینگ ۷۶ سال به‌طور شجاعانه با کیهان جنگید و چیزهای مهمی درباره انسان بودن به ما یاد داد.

فرزندانش گفتند:

ما عمیقا از درگذشت پدر عزیزمان ناراحتیم. او یک دانشمند بزرگ و مردی خارق‌العاده بود که کارها و میراثش سال‌ها باقی خواهد ماند. شجاعت، پشتکار، هوش و شوخ‌طبعی‌اش الهام‌بخش مردم در سراسر دنیا بود. ما همیشه دلتنگش خواهیم بود.

سپس اعلام کردند که خاکستر استیون هاوکینگ در کلیسای وست‌مینستر لندن در کنار سایر دانشمندانی مثل ایزاک نیوتن و چارلز داروین، به خاک سپرده شد.

او ۱۰ روز قبل از فوتش مقاله‌ای نوشت و این موضوع که “آیا جهان واقعا تا ابد گسترش پیدا می‌کند یا نه” را با فرضیه‌هایی رد کرد. سرانجام این مقاله در ۲ می ۲۰۱۸ منتشر شد.

جملات به‌ یادماندنی استیون هاوکینگ

  1. اگر آدم‌هایی که دوستشان داریم در این دنیا نبودند، جهان ارزش زیادی ندارد.
  2. اگر خنده نبود، زندگی غم‌انگیز می‌شد.
  3. من از مرگ نمی‌ترسم ولی عجله‌ای هم برای مردن ندارم.
  4. یادتان باشد که همیشه به ستاره‌ها نگاه کنید، نه به زمین و زیر پاهایتان.
  5. وقتی انتظارمان از زندگی به صفر می‌رسد، تازه می‌فهمیم چیزهایی که داریم چقدر ارزشمندند.
  6. هوش یعنی توانایی سازگار شدن با تغییر.
  7. هیچ چیز بهتر از خواندن و یاد گرفتن، نیست.
  8. مهم‌ترین چیز این است که تسلیم نشوید.
  9. اگرچه نمی‌توانم حرکت کنم و باید با کامپیوتر صحبت کنم، اما من در ذهنم آزاد هستم.
  10. هدف ما، درک ما از دنیایی‌ست که در آن زندگی می‌کنیم.

کلام آخر

هاوکینگ نه تنها مرزهای علم و دانش را توسعه داد، بلکه معنای اراده، شجاعت و امید را به انسان‌ها نشان داد. او به ما ثابت کرد که قدرت ذهن از هر سیاه‌چاله‌ای قدرتمندتر است.

در یک کلام، زندگی نامه استیون هاوکینگ داستانی‌ست از پیروزی انسان بر محدودیت‌ها.

منابع:

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هدیه پیشنهادی

کارخانه پولسازی

سیستم ۷ مرحله‌ای خلق ثروت

محصول پیشنهادی

دوره روانشناسی پول

روانشناسی پول پایه

۳۰ میلیون تومان

روانشناسی پول پیشرفته

روانشناسی پول پیشرفته

۴۵ میلیون تومان

بیزینس سایکولوژی

بیزنس سایکولوژی

۲۰۰ میلیون تومان

پیمایش به بالا